Alexander Sutherland neill
الکساندر سادرلند نیل
Alexander Sutherland Neill
الکساندر سادرلند نیل در سال 1883 در شهر کوچک فورفار در اسکاتلند به دنیا آمد. وی با مشارکت و همکاری فراونیوشتاتر که بعد ها با وی ازدواج کرد، مدرسه خصوصی خود را نام سامر هیل تاسیس کرد. وی در این مدرسه افکار تربیتی انقلابی خود را که مبنی بر آزادی کودک و حذف اقتدار معلم بود عملی ساخت. تجربه های رنج آلود دوران مدرسه و دانشگاه نیل و عشق راستین و درک او نسبت به کودک در موفقیت و پیاده کردن افکار خود در سامر هیل نقش مهمی داشتند. نیل در آراء تربیتی خود تحت تاثیر فروید، رایش و لین، قرار داشت.
بررسی آراء تربیتی نیل در مدرسه سامر هیل:
1- اهمیت دادن به آزادی کودک: نیل در کتاب سامر هیل آشکارا تعهد خود را نسبت به آزادی کودک بیان می کند"بر سر آن شدیم تا مدرسه ای بر پا کنیم که کودکان در آن مجاز باشند که خودشان باشند. برای انجام این کار ناگریز بودیم که انضباط، دستوردهی، القای عقیده، آموزش اخلاقی و تربیت دینی را سراسر کنار بگذاریم".
2- تاکید بر خود مختاری کودک برای یادگیری: نیل تاکید میکند کودک را نباید مجبور به یادگیری کرد، تنها یادگیری ارزشمند، یادگیری داوطلبانه هست و کودکان خود می دانند که چه وقت برای یاد گرفتن آماده اند.
3- اهمیت شادمانی کودک در مدرسه: نیل تاکید میکند بچه ها آنگاه به شادمانی دست می یابند که آزاد باشند، زیرا ناخوشایندی از کینه درونی ناشی از سرکوب بیرونی حاصل می شود. شادمانی از نظر نیل به معنی مواجهه با حداقل سرکوب است. شادمانی شامل احساس درونی شادزیستی، احساس تعادل، احساس سلامت و خشنودی از زندگی است و داشتن آزادی لازمه این احساس درونی است.
4- اهمیت دادن به پرورش عواطف: نیل طرفدار «دل ها و نه مغزها در مدرسه است». وی باور داشت که اگر عواطف را حقیقتا آزاد بگذارند، عقل از خود مراقبت خواهد کرد. وی معتقد بود که آموزش و پرورش متعارف این خطا را مرتکب می شود که عقل را بر عواطف برتری میدهد. از این رو بچه ها ممکن است واقعیات فراوانی بدانند در حالی که فاقد رضایت وموفقیت درونی باشد.
5- تاکید بر نیک بودن فطرت کودک: وی به پاک و نیک بودن فطرت کودکان معتقد بود و باور داشت اگر بگذارند کودک رشد طبیعی خود را داشته باشدبه محرک ها و ضمانت های اجرایی درس های اخلاقی و مذهبی، نیاز نخواهد داشت، زیرا نیکی طبیعی ذات وی مجال خواهد یافت تا به راه و رسم خویش، خود را ظاهر سازد.
6- مخالفت با تنیبه کودک: در سامر هیل تنبیه سلطه گرایانه رواج نداشت. نیا تصور میکرد که تنبیه همیشه عملی ناشی از نفرت استو کودک خودسامان یافته هیچ گاه نیازمند آن نیست. تنبیه غالبا حالت جریمه ی نقدی و تاوان داشت مثل اخذ پول توجیبی کودک یا محروم کردن او از تماشای فیلم (پالمر، 1390).
مدرسه “سامرهیل” در بریتانیا به جنجالی ترین مدرسه دنیا معروف شده است. بنا بر رویکرد آموزشی این مدرسه، دانش آموزان در انتخاب دروس خود اختیار دارند و تمام قواعد و مقررات را تعیین می کنند. در “سامرهیل“، کلاسهای هنر و دروس فنی به یک اندازه اهمیت دارند. کوینسی راسل دانش آموز پیشین این مدرسه که اینک مقیم فرانسه است، دو فرزندش را برای تحصیل به “سامرهیل” فرستاده است. راسل می گوید که هدفش این بوده است که فرزنداش هم درس خواندن در این مدرسه را تجربه کنند. وی می افزاید: «می دانستم کجا می روند و می دانستم چه چیزهایی در انتظار آنهاست. خود من این دوران را گذرانده بودم و به خودم می گفتم :“تو که هستی که این فرصت یادگیری احترام و توان شنیدن و عشق و اعتماد را از آنها دریغ کنی”. »
ویژگی دیگر مدرسه سامرهیل، پایبندی به اصول دموکراسی است: دانش آموز و آموزگار هم تراز هستند و در جلسات هفتگی همه به یک میزان حق رأی دارند. شاگردان مدرسه “سامرهیل” بین ۶ تا ۱۸ سال سن دارند. این مدرسه یک بار تهدید به تعطیلی شده است، اما در آخرین بازرسی، رویکرد آموزشی این مدرسه، بویژه در زمینه آموزش اخلاقی بسیار مثبت ارزیابی شد. مهم ترین اصل “ای اس نیل” مؤسس “سامرهیل” این بوده است: «راه خودت را برو». او گفته است ترجیح می دهد از “سامرهیل” رفتگری شاد و خوشحال بیرون بیاید، تا نخست وزیری عصبی. مشهورترین مدرسهای که در قالب تحقق خود(تحقق فرد)عمل کرده است مدرسه سامرهیل در انگلستان است.
اکنون به پارهای وجوه اجرایی این دیدگاه و اینکه اجرای آن مستلزم چه شرایطی است اشاره میشود: در وهله اول اجرای چنین برنامهای مستلزم این است که معلم به هریک از دانشآموزان به عنوان یک انسان و نه تنها به عنوان عضوی از یک گروه یا کلاس نگاه کند. یعنی باید به فرد فرد آنان از زاویه فردیت و وجوه ممیزی که ممکن است با دیگران داشته باشد بنگرد. به علاوه معلمان باید بتوانند روابط انسانی و عاطفی بسیار نزدیکی بین خود و دانشآموزان برقرار کنند. این نکته بسیار اهمیت دارد. زیرا تا معلم در یک چنین موقعیتی با دانشآموزان قرار نگیرد، از کنهبرداشتها، ادراکات، تجارب و تلقّیات آنان از آنچه که به ایشان عرضه میشود مطلع نمیشود. برقراری رابطه عاطفی قوی بین معلم و دانشآموز در حقیقت به معلم رخصت حضور در عرصه وجود دانشآموزان را میدهد. و البته تا معلم در عرصه وجود یکایک دانشآموزان حضور نیابد، از درک این که بر او چه میگذرد، چه چیزی را تجربه کرده و آموخته است و نگرش او نسبت به آنچه که تجربه میکند چیست، عاجز خواهد ماند. بنابراین وظیفه معلم بسیار ظریف، حساس و سنگین میشود. ثانیا تعداد دانشآموزان مدارس بسیار کمتر از میزان معمول باشد چون در مدارس بزرگ معمولا ارائه برنامههای متنوع و نشان دادن انعطاف در برنامهها وجود ندارد حداکثر تعداد دانشآموز در هر کلاس 15 نفر پیشنهاد شده که در گروههای سنی متفاوت هستند. اصولا سازماندهی مدرسه بدین صورت که هر کسی بر اساس سن تقویمی در یک پایهای قرار میگیرد، مفهوم ندارد. بلکه مبنای تقسیمبندی دانشآموزان در کلاسهای مختلف استعدادها، علایق و نیازهای آنها است. افراد در سنین مختلف بر اساس علاقه خود نسبت به یک موضوع درسی، در یک کلاس آموزش میبینند. همچنین بدون دیکته و یا تجویز و تحمیل مطلبی، راهنماییهای لازم را به دانشآموزان ارائه میدهد. به عبارت دیگر او تحریک، تشویق و هدایت میکند. لیکن تعیین تکلیف و وظایف دانشآموزان در اثر تعامل بین دانشآموز و معلم شکل میگیرد(مهر محمدی، 1370).
منابع:
-جوی آ. پالمر، (1391)، پنجان اندیشمند نوین تربیتی، مترجم: جمعی از نویسندگان، تهران: سمت
- مهرمحمدی، محمود(1370)، فصلنامه تعلیم و تربیت، شماره 26
- ۹۴/۱۰/۰۵