خلاصه مقاله: تبیین نظریه های انتقادی، تعلیم و تربیت انتقادی و دلالت های تربیتی آن
مقاله مورد بررسی به معرفی دیدگاه تربیتی مبتنی بر نظریه انتقادی که محصول نظریه پردازان آلمانی است، می پردازد. در این مقاله تعلیم و تربیت انتقادی و عناصر آن از دیدگاه انتقادی مورد بررسی قرار گرفته است و نظریات دو متفکر، پائولو فریره و هانری ژیرو در خصوص تعلیم و تربیت انتقادی بیان گردیده است. ریشه ی نظریه ی انتقادی به صاحب نظران مکتب فرانکفورت برمی گردد به ویژه مارکوزه. نظریة انتقادی با نقد اصول و آموزه های مارکسیم سنتی که بیش تر بر طبقه و اقتصاد و تأکید داشته و به فرد و نظام آموزشی بی توجه بود، درصد بررسی و نقد سلطه ی فرهنگی برآمد و به خود آگاهی در این زمینه تأکید فراوان داشتند.تعلیم و تربیت انتقادی نظریه ی نسبتاً جدیدی است که از نظر تاریخی منشاء آن به نظریه انتقادی مکتب فرانکفورت برمی گردد. هدف این دیدگاه در قالب دگرگون سازی و تحول و رهایی انسان جلوه گر می شود. تعلیم و تربیت انتقادی به خردورزی و نقد و تغییر به عنوان هدف های ارزشمند آموزشی توجه می کند و مهم ترین موضوع در ادبیات تعلیم و تربیت انتقادی را سیاسی بودن نظام های تربیتی جهان می داند و بر این اساس فرضیه هایی دارد مبنی بر اینکه ایدئولوژی ها و فرهنگ حاکم شیوه ها و هدف های آموزشی را دیکته می کنند و دانش آموزان باید فعالانه در فرآیند یاددهی- یادگیری مشارکت داشته باشند. فریره و ژیرو از متفکران تعلیم و تربیت انتقای هستند که بر ایجاد جامعه ای سوسیالیستی از طریق نقد تأکید داشته اند. پائلوفریره اولین مربی و دانشمند تعلیم و تربیت انتقادی است. فریره به نقش شناخت انتقادی در تعلیم و تربیت انتقادی برای رهایی از نابرابری، ستم و بی عدالتی تأکید می کند و بر این اساس الگوی آموزشی به نام تعلیم و تربیت رهایی بخش را معرفی کرد. نظریات تعلیم و تربیت فریره را در چند اصل می توان خلاصه کرد:
1- هدف تعلیم و تربیت انتقادی توانمند سازی فراگیران است.
2- روش تعلیم و تربیت انتقادی مبتنی بر گفتگو است.
3- تعلیم و تربیت انتقادی دیدگاه های فراگیران دربارة واقعیت را توسعه می دهد.
4- تعلیم و تربیت انتقادی با تغییر و دگرگونی در فرد و جامعه همراه است.
ژیرو هم براساس اصول پذیرفته شده در نظریه ی انتقادی، نقد مشکلات نظام آموزشی، فرهنگ، نژاد، جنسیت، نابرابری و بی عدالتی را بررسی و الگوی آموزشی انتقادی یا رادیکال را عرضه کرد. نکته ی مهم در الگوی تربیتی ژیرو این است که امکان شناخت ویژگی های جامعه و درک توانائی های انسان و توسعه ی آن ها وجود دارد. به طور کلی دیدگاه های ژیرو در خصوص تعلیم و تربیت را می توان در چند بند بیان کرد:
1- اخلاق محور کانونی تعلیم و تربیت است.
2- دانش و متون درسی نباید متونی مقدس و تغییر ناپذیر تلقی شوند.
3- مطالعات فرهنگی باید به عنوان آموزشی عمومی در مدارس تجویز شود.
4- دانش آموز باید بداند که به تبع سرشت سیال آدمی حقیقت نیز همیشه و همه جا معنی واحدی ندارد.
ژیرو همچون فریره بی طرفی و رکود ایدئولوژیک را از گستره تعلیم و تربیت دور می داند. از مهم ترین تفاوت های دیدگاه فریره و ژیرو جهت گیری تجویز و عمل گرایانه فریره در برابر ژیرو است و اینکه فریره بیش تر کشاورزان و افراد بزرگسال در کشورهای جهان سوم را تحت آموزش انتقادی قرار داد در حالی که ژیرو نظرات و آموزه های خود را با طبقه ی متوسط در آمریکا به حیطه ی عمل در آورد.
ابعاد تعلیم و تربیت انتقادی:
آرمان تربیتی: خردورزی ، دگرگون سازی و تحول جامعه، آماده سازی شهروندی آگاه و انتقادی برای مشارکت فعال در جامعه
تلقی نسبت به یادگیری: یادگیری به طور مستقیم با مسائل اجتماعی ارتباط پیدا می کند. یادگیری تعامل بین دانش آموز و محیط و تلاش برای بهبود محیط است.
تلقی نسبت به فراگیر: عنصری فعال که می تواند در تغییر اجتماعی حضور فعالانه یابد، کار گذار تغییر، در جست و جوی عدالت و رهایی است.
تلقی نسبت به محیط آموزشی: محیط آموزشی و مدارس نهادهای بی طرفی نیستند، محیط آموزشی، با فراهم کردن امکانات و فرصت های لازم تغییر و تحول را سر لوحة کار خود قرار می دهند.
تلقی نسبت به روش آموزشی: روش گفت و گو، یادگیری امری گروهی و همیارانه است که مبتنی بر تعامل میان افراد و بین گروه های کاری است، دانش و نگرش با گفت و گو ساخته می شود.
تلقی نسبت به معلم: اندیشمندان رهایی بخش، کارگران فرهنگی، روشنفکران ستیزه جو، روشن فکران تحول آفرین .تلقی نسبت به برنامه درسی:برنامه درسی باید میان رشته ای باشد، تأکید بر برنامه درسی پنهان، برنامه درسی باید با تجارب و مسائل زندگی مرتبط باشد.
تلقی نسبت به ارزشیابی: ارزشیابی در این دیدگاه کیفی و مستمر و منظم است.
منبع: ایمانی،محسن،دیناروند،حسن، تبیین نظریه های انتقادی، تعلیم و تربیت انتقادی و دلالت های تربیتی آن،اندیشه های نوین تربیتی ،دوره 4،شماره3،پاییز 1387